عوامل ترس های کودک
با عوامل ترس های کودک آشنا شویم
دراین مقاله به تعدادی از اساسیترین ترس های بچه همراه با عوارض آنان پرداخته گردیده و به دنبال راهکارهایی برای رفع این ترسها ارائه شده است.
درست پیش از ۱۸ ماهگی، قبل از آنکه الیاس بتواند از طعم آب میوه لذت ببرد، وقتیکه مادرش مخلوطکن را روشن میکرد بهسوی اتاقش فرار میکرد و گوشهایش را میگرفت.
مادرش سوزان میگوید: «وی از صدای جاروبرقی، مخلوطکن و سشوار وحشت داشت.»
این پسربچه شاد معمولا هنگامی صداهای بسیار بلند میشنید، در بهت و ترس میماند.
قسمت طبیعیِ دوران کودکی ترس های بچه از صداهای بلند، هیولاها، غریبهها و بقیه اشیاء و حوادث، میباشد. زمانی که تجربه ترس های بچه برای وی و والدینش استرسزا میگردد، نباید آن را بیاهمیت شمرد.
اری براون، کارشناس ارشد و از نویسندگان کتاب «کودک ۴۱۱» در انتشارات پیک پرس در رابطه ی ترس های بچه میگوید:
«ترسیدن، بخشی از پرورش طبیعی و علامت آن میباشد که بچه با کسب دانایی دربارهی دنیا، سعی مینماید تا آن را درک نماید.»
خوشبختانه بیشتر ترس های طفل در مراحلی قابل پیشبینی نمایان میشوند و شما میتوانید با کمی بینش به کودکتان کمک نمایید ترسهایش را هدایت کرده و با اعتماد بهنفس بیشتری این زمان را پشت سر بگذارد.
ترسهای اولیه در نوزادان
نوزادان بهطور طبیعی از دو چیز، یعنی صدای بلند و سقوط، میترسند. پزشک براون میگوید: «هرچند کودکان با دستگاه عصبی بسیار نارسی به دنیا می آیند، مغز و اعصاب آنان در دو سال نخستین زندگی بهسرعت در حال پرورش میباشد.»
معنایش این میباشد که آنان نمیتوانند برخی از ورودیهای حسی مانند صدای بلند یا این که حس سقوط را تعبیروتفسیر یا این که مدیریت نمایند. به همین عامل انتقال نوزاد به آغوش خویشان موردعلاقهاش ممکن میباشد اورا غمگین نکند، ولی بر زمین گذاشتن سریع وی، صدای ناگهانی و بلندی ایجاد مینماید که موجب ترس و ناله او میگردد.
با پرورش سیستم عصبی بچه، تمرکز وی به محیط اطراف بیشتر میشود. درنتیجه، ترسهای نو ایجاد میگردد. از ۸ تا ۱۰ ماهگی، پدیدهای رخ میدهد که «پایداری شیء» یا این که «ثبات شیء» نام دارد.
پزشک براون توضیح میدهد که تا قبل از این نقطۀ عطف، وقتی که چیزی از جلوی چشم بچه ناپدید می گردند، دیگر در ذهن وی نیست. البته، آنان درک مینمایند که چیزها علیرغم ناپدید شدن هنوز هم وجود دارند. به این ترتیب زمانی مامان یا این که بابا از اتاق بیرون میشوند، برای بچه سؤال می گردد که از کجا خارج شدند و چه وقتی بازمیگردند.
اضطراب جدایی
اضطراب جدایی اکثر وقت ها با ترس و اضطراب از مواجهشدن با غریبهها دراین زمان ترکیب می گردد و نوپا با هر کس دیگری به جز مراقبان اصلیاش با احتیاط اخلاق و رفتار مینماید. مونا دلوهوک، دکترای روانشناسی پرورش در پاسادنای کالیفرنیا میگوید: «این حقیقتا نشانه خوبی میباشد و بدین مفهوم میباشد که نوباوه شروع به تشخیص تفاوت بین چهرههای آشنا و ناآشنا مینماید.»
اگرچه اضطراب جدایی و اضطراب مواجه شدن با غریبهها بخشی از پرورش طبیعی به حساب میآید، برای پدر و مادر آزاردهنده میباشد. چرخه دشواری میباشد. نه فقط کودکتان از نبود شما میترسد بلکه از مراقبی که پیشش میماند نیز وحشت دارد.
وقتی که بکی و پسر ۱۰ ماههاش اندی، از فلوریدا به نبراسکا پرواز کردند، بکی مشتاقانه درانتظار ملاقات سه هفتهای با مادرش بود اما اندی حس دیگری داشت؛ وقتی که مادربزرگش اورا بغل میکرد جیغ میکشید و کل زمان دیدار را به مادرش چسبیده بود.
تسکین اضطراب جدایی
برای کمک به تسکین اضطراب جدایی فرزندتان، بازیهایی مانند دالی موشه یا این که قایم باشک را زیاد انجام دهید. به این ترتیب وی درمییابد با اینکه نمیتواند صورت شمارا ببیند، هنوز آنجا میباشید. بعد تمرین ترک کردن اتاق را انجام داده و یک دقیقه پیش از برگشت حوصله نمایید.
هنگامی آماده شدید تا در وضعیت حقیقی و واقعی اینکار را انجام دهید، در ابتدا فرزند خویش را پیش همسرتان بگذارید. بعد این عمل را با یکی نزدیکان یا این که دوستان و در نهایت با یک پرستار کودک انجام دهید.
بچه شما این فرد را به عنوان عضوی از خانواده میببیند و وقتی که شما بایستی اورا تنها بگذارید شادمان شود که نزد وی بماند. این شغل را از بازههای زمانی کوتاه، برای مثال نیم ساعت، آغاز نمائید و آنگاه در طی چند هفته زمان را ارتقاء دهید.
دکتر معالج براون هشدار میدهد وقتی که نوباوه را با وجود این اضطرابها تنها میگذارید، هرکاری میخواهید بکنید ولی یواشکی اورا ترک نکنید. در حالتیکه بدون خداحافظی اورا ترک فرمایید کودکتان شوکه می شود، دنبال شما میگردد و شما رفتهاید.
بنابراین نه فقط ترسهای ناپدید شدن شما در وی تقویت می گردد بلکه اعتمادبهنفساش نیز کم می گردد. به جای آن، بگویید: «من الان بایستی برم، دوستت دارم» یا این که روال با ثباتی برای خداحافظی داشته باشید.
ترس از شلوغی، حیوان ها و تاریکی
وقتی که بچه تقریبا به یک سالگی میرسد، نیاز فزایندهای برای استقلال و کنترل محیط پیدا مینماید؛ یعنی یکیاز ترس های نوپا، چیزهای خارج از کنترلش مانند سگی که جست و خیز مینماید، توالتی که سیفون خود کار دارد و رعد و برق میباشد که اورا میترسانند.
عوامل ترس های کودک
برای کسب اطلاعات بیشتر از مقالات ما می توانید به وب سایت کوک زندگی مراجعه نمایید.
ترس از موجودات
جینی، به یاد می آورد که پسر ۱۸ ماههاش از مورچهها میترسید. وی میگوید «چنانچه پسرم در پیادهرو میدید که مورچهای به سمتش میاید، وحشت میکرد.»
برای آنکه کودکتان با این موجودات ریز خزنده راحتتر کنار بیاید، به وی اجازه دهید دنیای مورچهها را در موزه یا این که کتاب کشف نماید.
پزشک براون میگوید، نکته کلیدی این میباشد که به کودکها کمک نمائید حس قدرت پیدا نمایند. هرچقدر به آنان قدرت بیشتری بدهید تا جهانشان را کنترل نمایند، خوب از پس مسائل برمیآیند.
با اینکه بهعنوان یک بزرگتر دلیلی برای ترس های طفل خویش نمی بینید، مطمئن گردید که به احساساتش احترام میگذارید.
رابرت سیرس، کارشناس ارشد و از نویسندگان کتابهای کودک مجموعهی لیتل براون می گوید: «شایسته ترین روش برای اینکه طفل به شما گوش بسپارد و غلبه بر احساسات شدیدش را بیاموزد این میباشد که به وی بگویید اشکالی ندارد این احساسات را داشته باشی؛ و اینکه شما هم بعضی وقت ها این احساسات را تجربه میکنید.»
ترس از چیزهایی که در شب مخفی میباشند
در دو سالگی تخیل طفل به کار میفتد و با تصور آنچه که نمیتواند ببیند، در به روی ترس از تاریکی و هیولاها گشوده می گردد. پزشک سیرسمی گوید: که پدر و مادر با طفل دو سالهای مواجه می گردند که تا قبل از این بهتر میخوابید ولی الان طول میکشد تا آرام بگیرد یا این که در نصفههای شب بیدار میگردد، به اتاق والدینش میرود و میخواهد پیش آنان بخوابد.
از طفل خویش بپرسید از چه چیز میترسد و چه چیز اورا در غلبه بر ترسهایش یاری مینماید؟ پزشک سیرس موافق این میباشد که به کودکتان اجازه دهید با شما در تختتان بخوابد. چنانچه شما با این کار راحت نیستید، میتوانید زمانی را در اتاق وی بمانید تا آرام گردد یا این که بگذارید کف اتاق شما به خواب رود.
پزشک سیرس همینطور توصیه می کند که پدر و مادر عادتهای آرامشبخش شبانه را برای کودکانشان ایجاد نمایند و از نخواندن قصههایی که مملو از انسانهای بد یا این که تصاویر ترسناک میباشد، بگذرند. وی می گوید: «به آنان کمک نمایید تا شب را زمان استرسآوری نبینند. خویش را در دسترس آنان قرار دهید تا بدانند ناچار نیستند ترسهایشان را فقط تحمل نمایند.»
تشخیص و پرداختن به ترس های بچه
از تخیل کودتان به نفع خودش استفاده نمایید و از وی بپرسید که چه چیزی میتواند در غلبه بر ترسهایش به وی یاری دهد. الیاس زمانی که حدودا ۳ سالش بود، از وجود هیولاها در اتاقش میترسید.
مامان الیاس میگوید: «از وی پرسیدم چه چیز به وی کمک مینماید و گفت چنانچه پنج کتاب در رختخوابش داشته باشد، حالش عالی خواهد بود. هر شب پنج کتاب از بالا تا پایین تختش قرار میدادیم و از آن موقع هیولاها دیگر برنگشتند.»
در عین حال که به ترس های بچه خویش بها میدهید، سعی نمایید تا آن را خفیف در نظر بگیرید و خودتان از کاه کوه نسازید.
چنانچه فرزند شما نگران این میباشد که هیولاها در کمین باشند، مراسم وارسی کمدها را با هم برگزار نمایید. اجازه بدهید یک عروسک پشمالوی بزرگ به عنوان دربان در ورودی بنشیند یا این که یک قوطی خوشبوکننده اتاق بگیرید و روی آن برچسب «اسپری هیولا» بزنید و هر شب برای از میان بردن همهی چیزهای ترسناک آن را استفاده نمایید.
به خاطر داشته باشید کهاین ترسها دائمی نیستند. الیاس الان سه ساله میباشد و دیگر نسبت به صدای مخلوطکن بیتوجه میباشد.
پزشک براون میگوید این نشانه موفقیت میباشد. «طفل شما بایستی این تجربیات را پشت سر بگذارد تا بتواند بگوید: چیز خاصی نبود، از پسش براومدم. هر تجربه و هر راهکاری که بچه کشف مینماید سبب میشود که در آینده اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشد.»
ترس یا این که هراس (فوبیا)؟
میدانیم که ترس بخشی طبیعی از پرورش طفل میباشد، ولی آیا میتواند از حد گذشته و به یک ترس حقیقی و واقعی تبدیل گردد؟ متخصصان می گویند احتمالش خیلی کم میباشد. ترسهای حقیقی و واقعی در زمان کودکی بسیار کم میباشند، چون ترس، هراس غیرمنطقی در نظر گرفته می شود. در حالی که اکثری از هراس های بچه که از دیدگاه بزرگسالان «غیر منطقی» میباشد، از دیدگاه بچه بسیار موجه جلوه مینماید.
به عنوان مثال، بهطور منطقی ما از سوراخ چاه حمام رد نمیشویم و پایین نمیرویم، ولی تخیل بچه آن را ممکن میداند.
ترسهایی که ممکن میباشد در بزرگسالان به عنوان فوبی تلقی شوند (مانند واهمه از تاریکی، صدای بلند.یا این که حتی حمام کردن) در خردسالان فوبی واقعی محسوب نمیشوند. پزشک سیرس توضیح میدهد که «شما میتوانید اینها را فوبیای کودکی بنامید، البته آنان برخلاف فوبیای بزرگسالان از لحاظ رشدی بهنجار میباشند.»
پدر و مادر میتوانند با نشان دادن تدریجی اینکه خردسالان به چه شکل میتوانند با چیزهایی که از آنان میترسند به آرامی رابطه برقرار نمایند، به فرزندان خویش کمک نمایند.
آری براون، کارشناس اطفال، موافق این امر میباشد و می گوید: «برخی از کودکاندرباره شلوغی، جمعیت، غریبهها و تاریکی، اضطراب حقیقی وواقعی دارند؛ البته این ترس (فوبی) نیست و شما میتوانید با هم برای از میان بردن این خوف کار نمایید و در نتیجه از تبدیل شدن آن به یک ترس (فوبی) حقیقی و واقعی در آینده پرهیز نمایید. به ترس بچه احترام بگذارید، آن را مورد هدف قرار دهید و طفل خویش را قوی سازید.»