مهارت خودکارآمدی

اشتراک گذاری این مقاله در

مهارت خودکارآمدی
مهارت خودکارآمدی

فهرست مطالب

محصولات ارائه شده :

جهت اشتراک گذاری مقاله
یکی از موارد زیر را انتخاب نمایید

مهارت خودکارآمدی

مقدمه

اعتماد به نفس به عنوان یک مهارت اساسی، با آن چیزی که در گفتگوهای عرفی استفاده می شود، بسیار متفاوت است. اعتماد به نفس، به عنوان دومین مهارت، واژگانی است که خودکارآمدی[1] نزدیک ترین واژه برای فهمین آن می باشد.

تعریف اعتماد به نفس

اعتماد به نفس یعنی «باور داشتن به توانایی های اکتسابی خود».

برای فهم بهتر این تعریف باید به بیان توضیحاتی در مورد دو مولفه باور داشتن و توانایی ها بپردازیم. باور، مفهومی است از جنس شناخت. یعنی تا فرد این شناخت را در خود نداشته باشد، یکی از مولفه های اعتماد به نفس را ندارد و نمی تواند به آن نیز دست پیدا کند. از همین روی در گام نخست، برای داشتن اعتماد به نفس لازم است، فرد شناخت نسبتا خوبی از خود به دست آورد. (خودآگاهی)

مولفه دیگری که در شکل دادن به اعتماد به نفس، نقش بسیار مهمی دارد، توانایی ها هستند. توانایی ها به دو دسته طبقه بندی می شوند:

الف) توانایی های اکتسابی: اکثر توانایی های ما به گونه ای در این دسته قرار می گیرند. با تهیه یک لیست از این توانایی ها، می توانید پی به تعداد زیاد آنها ببرید. توانایی خواندن، آموزش، یادگیری، رانندگی و … . توانایی هایی که از جنس مهارت هستند و با تمرین و تلاش می شود آن ها را به دست آورد در این دسته قرار می گیرند.

ب) توانایی های غیراکتسابی: دسته ای از توانایی هایی هم هستند که ارتباطی با تمرین و تلاش افراد ندارند و از ابتدا به امانت در وجود انسان قرار داده شده اند. عدم وجود این دسته از توانایی ها می توانست سبب از بین رفتن انسان و سخت بودن زندگی انسان باشد. شنیدن، دیدن و بسیاری از این نوع توانایی هایی که از کودکی همراه مان بوده اند، در این دسته از توانایی ها قرار می گیرند.
مهارت خودکارآمدی

دسته بندی انسان ها (مهارت خودکارآمدی)

بر اساس مولفه های بیان شده می توان انسان ها را در چهار دسته قرار داد:

دسته اول) توانایی دارد ولی باور ندارد: این افراد دارای اعتماد به نفس پایین کاذب هستند؛ یعنی این افراد باوری به توانایی های خود ندارند. راه کار افزایش اعتماد به نفس در این افراد، افزایش خودآگاهی این افراد می باشد. گاه اینگونه نیست که این افراد شناختی در مورد استعدادهای خود ندارند، بلکه شناخت هم دارند ولی استعدادهای خود را برای رسیدن به موفقیت کافی نمی دانند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت کمال گرا(شخصیت وسواسی-جبری)، افرادی هستند که استعدادهای خود را برای موفقیتشان کافی نمی دانند؛ از همین روی برای رسیدن به موفقیت گامی برنمی دارند.
این افراد بایدهای زیادی در زندگی خودشان دارند،؛ دائماً خود را به خاطر نداشتن وضعیت مطلوب سرزنش می کنند؛ مقایسه ناعادلانه، پیشگویی های منفی و تفکر همه یا هیچ بخش دیگری از اندیشه های این دست از افراد است. راه درمان برای این دست از افراد، از آن روی که باور یک مقوله شناختی است، باید مداخلات شناختی در جهت تعدیل بایدهای آنها صورت بگیرد.[2]

دسته دوم) توانایی ندارند ولی ادعای کاذب دارند: این افراد دارای اعتماد به نفس بالای دروغین هستند. دو دسته از انسان ها، دارای این اعتماد به نفس کاذب می باشند؛ گروهی که توجه طلب افراطی هستند که علت زیربنایی آن، طردشدگی است و گروه دیگر، تائید طلب های افراطی هستند که علت زیربنایی این اعتماد به نفس کاذب در این افراد حقارتی است که در شخصیت آنها وجود دارد.

این افراد برای این که حقلرا و طردشدگی خود را جبران کنند، دست به رفتارهایی می زنند که اعتماد به نفس بالایی از خود را به نمایش بگذارند. برای کمک به این دست از افراد، بهترین کار این است که مهارت های آنها افزایش یابد.
مهارت خودکارآمدی
دسته سوم) توانایی ندارند ولی ادعایی هم ندارند: این دست از افراد به خاطر اینکه اعتماد به نفس پائینی دارند، رنجش دارند. این افراد به معنای واقعی دارای اعتماد به نفس پائین واقعی می باشند. علت این امر را باید در ترس از شکست دانست. یکی از مداخلات موثر برای افزایش اعتماد به نفس در افراد این دسته، مداخلاتی در ارتقای توانایی و بهبود باورهای ایشان می باشد.

دسته چهارم) توانایی دارند و به توانایی خود باور هم دارند: این افراد دارای اعتماد به نفس واقعی می باشند.

در مهارت اعتماد به نفس و خودکارآمدی می آموزیم که چگونه جزو دسته چهارم باشیم. یعنی باور به توانایی های خود داشته باشیم.

بیان این موضوع نیز لازم است که اعتماد به نفس، وابسته به موضوعات متفاوتی می تواند باشد. به عنوان نمونه شخصی که توانایی نوشتن دارد، اگر به این توانایی باور داشته باشد، اعتماد به نفس واقعی در نوشتن دارد و به همین منوال نیز ادامه پیدا می کند.

مقدمه شناخت این موضوعات آن است که در مرتبه نخست، توانایی انسان توسط ابزارهای سنجش به درستی شناخته شود و بر اساس تجربیات موفق آمیز، شخص باور به این توانمندی ها داشته باشد. از همین روی بدون این شناخت اولیه، نمی توان باورهای نادرستی را به فرد القا کرد.

پی نوشت:

[1] . self efficacy
[2] . در این مورد می توانید کتاب «کتاب موهبت کامل‌نبودن (رها کردن خودِ آرمانی و پذیرش خود واقعی)» نوشته: برنه براون را مطالعه کنید.
مهارت خودکارآمدی
0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x